نوشتار زیر یادداشتی درباره ترس از زلزله و راهکاری رواقی برای مواجه شدن با ترسی است که گاه از خود زلزله خطرناک‌تر می‌شود.

زلزله

همشهری آنلاین - یاسر هدایتی :

«از زلزله و عشق خبر کس ندهد»

زلزله مانند عشق، پیش از آمدنش خبر ‌نمی‌دهد. ترسناکی زلزله هم به همین است. وقتی متوجه آمدنش می‌شوی که کار چندانی از دستت برنمی‌آید.  

ما از زلزله می‌ترسیم. چون از آمدن آن بی‌خبریم. همان طور که فلسفه و روانشناسی علت بسیاری از ترسهایمان را همین ندانستن می‌دانند. سیرتکاملی ما هم همین را نشان‌ می‌دهد. نیاکان ما وقتی از چیزی سر در نمی‌آوردند بهترین راه برای بقایشان ترسیدن از آن و اجتناب بود.در ترس از زلزله اما خبر نداشتن از آمدنش بخشی از ماجراست و آمدنش و سخت آمدنش قسمت تلخ‌تر ماجرا.

ما از زلزله می‌ترسیم چون نمی‌دانیم کی می‌آید و بدتر از آن کی می‌رود؟ و وقتی می‌آید ما چقدر می‌توانیم از آسیب‌هایش بر حذر باشیم. زلزله می‌تواند همان کاری را با ما کند که قطران تبریزی در آن قصیده سوزناکش در زلزله تبریز گفته بود:

«خدا به مردم تبریز برفکند فنا
فلک به نعمت تبریز برگماشت زوال

فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت جبال و جبال گشت رمال

دریده گشت زمین و خمیده گشت درخت
دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال...

یکی نبود که گفتی به دیگری که مموی
یکی نبود که گفتی به دیگری که منال...»

در زلزله مصیبتی همگانی می‌شود. اما آنقدر تلخ و سخت که دیگر نمی‌شود گفت وقتی همگانی شد اندکی از رنج مردم کاسته می‌شود. این معنا را قطران در همین بیت از قصیده اش خوب تصویر کرده است: «یکی نبود که گفتی به دیگری که مموی/ یکی نبود که گفتی به دیگری که منال» وقتی هیچ کس نیست که بتواند با تو همدلی و همدردی کند، چون دردی شبیه درد تو توان همدلی و همدردی‌اش را گرفته.

ما از زلزله می‌ترسیم اما همین ترس گاهی باعث مرگ و مصدومیتی می‌شود که دیگر تقصیر زلزله نیست. تقصیر ترسمان است.

سالهاست در همه جای دنیا از جمله ایران آموزشهایی برای مقابله با زلزله‌های احتمالی به مردم داده شده. رکن اصلی این آموزش‌ها هم حفظ آرامش مردم در هنگام زلزله است. مردمی که بی خبر گرفتار می‌شوند. مردمی که از زلزله می‌ترسند. و این ترس در خیلی از اوقات همان عاملی می‌شود که فرد را با یک بد تنظیمی هیجانی به بدترین شکل ممکن به سمت اشتباه ترین کارهای ممکن دروقت وقوع زلزله می‌کشاند. این اشتباه ترین کارهای ممکن خیلی از اوقات به مصدومیت و مرگی منجر می‌شود که البته زلزله در آن تقصیر مستقیم ندارد.

این ترس گاه بعد و قبل از زلزله نیز زندگی فرد را مختل می‌کند. زنی از مراجعانم  را به یادمی آورم که در زلزله منجیل و رودبار، ده نفر از عزیزانش را از دست داده بود. آن زن در آن زمان فقط ۳ سال داشته اما اثرات آن ترس محیطی بر او و خانواده‌اش در ۲۵‌سالگی زن منشأ آسیب شده بود. با این اوصاف به نظرم ترس از زلزله گاه از خود زلزله هولناک‌تر می‌شود.  

راه چاره اما به نظرم می‌تواند استفاده از یک تکنیک رواقی باشد. تکنیکی که رواقیون به واسطه آن با بسیاری از اضطرابهای زندگی مواجهه پیدا می‌کردند.این تکنیک را از اندیشه اپیکتتوس فیلسوف برجسته رواقی، که از بردگی به مشاوری امپراطور رسیده بود، توضیح می‌دهم.

از نظر اپیکتتوس ما در زندگی با یک دوگانه اختیار روبرو هستیم. دو گانه‌ای که در تفسیر مشروح تر از گفته او باید یک سه گانه در نظر بگیریم. او می‌گوید به طور کلی امور زندگی دو دسته‌اند آنهایی که دراختیار ما هستند و آنهایی که در اختیار ما نیستند. برخی فیلسوفان در شرح این گفته اپیکتتوس اشاره می‌کنند که باید این قسمت از حرف او را این گونه فهمید که برخی از امور به طور مطلق از اختیار ما خارجند مثل زمان مرگمان و طلوع خورشید و برخی چیزهای دیگر تا حدودی و نه مطلق از اختیار ما خارجند. مانند برنده شدن در یک مسابقه و حتی قبولی در یک امتحان.

 او می‌گوید اگر ما مدام در پی چیزهایی باشیم که در اختیار ما نیستند احتمال زیادی دارد که با ناکامی روبرو شویم و این باعث می‌شود حال ما همیشه در روبرو شدن با این ناکامیها بد باشد. نکته دیگر این که اگر ما نهایتا به این خواسته‌ها دست پیدا کنیم باز در طی فرایند به دست آوردن آن چیزها اضطراب وترس زیادی را تجربه خواهیم کرد. در مقابل اگر ما متوجه باشیم که چه اموری به طور مطلق در اختیار ماست، با داشتن و خواستن آنها همیشه حالی خوب را تجربه می‌کنیم. اموری مثل عقاید، باور و امیال و هدف‌های درونی‌مان.

اپیکتتوس با معرفی این دوگانه، نگرانی درباره چیزهایی که به طور کلی از اختیارما خارج‌هستند را کاری احمقانه‌ می‌داند. نگرانی‌ای پوچ و بیهوده. مسئله‌ای که خودش رنج آور است  و باعث اضطراب و نگرانی ‌بیشترما می‌شود. درست مثل ترس از زلزله هنوز نیامده و یا حتی آمده.

این تکنیک رواقی در مواجهه با بسیاری از مشکلات زندگی فایده‌مند است و به نظرم برای مواجهه با ترس از زلزله نیز کارآمدی دارد. منظورم همان ترس بی منطق است که گاه آسیب‌هایی بیشتر از زلزله به فرد و چه بسا دیگران وارد می‌کند. ازدحامی که باعث کشته شدن و مصدومیت برخی از مردم در زلزله بی تلفات اخیر تهران شد، ثمره همین ترس بی منطق از اموری است که از اختیار ما به طور کل خارجند. البته واضح است که رعایت تدبیرهای ایمنی و مراقبت از خودمان و دیگران در این جور مواقع مبتنی بر آموزشهای لازم باید باشد و این همان قسمتی است که بخشی از آن در اختیار ماست.

کد خبر 509457

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha